Web Analytics Made Easy - Statcounter

در شهرنو زمان پهلوی جنایات بسیاری رخ می‌داد. زمان تخریب تعداد زیادی بقایای انسان پیدا کردیم که با اعترافات برخی از زنان مشخص شد که این بقایای اجساد افرادی است که به قتل رسیده و در آنجا دفن شده‌اند.

به گزارش مشرق، بی بر و برگرد بیشتر قدیمی‌ها با شنیدن یک نام، زیر لب استغفرالله زمزمه می‌کنند و لب می‌گزند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این نام «شهرنو» است؛ دست پخت پهلوی برای زنان آسیب دیده. محال است از قدیمی‌ها در مورد محله زنان بدنام دوران حکومت پهلوی پدر و پسر بپرسی و جمله خدا را شکر که بساطش جمع شد را از زبان آنها نشنوی.

این روزها مرور تاریخ محله شهرنو برای جوانان نسل امروز واجب است. بالاخره جوان‌های امروزی باید بدانند که شعار زن زندگی آزادی در قاموس پهلوی‌ها چه شکلی است؟ گزارش پیش رو حاصل بررسی ، مطالعه و تحقیق در منابع خبری و تاریخی به جا مانده از محله روسپیان تهران در زمان پهلوی است. واقعیت‌هایی تلخ از زندگی زنان آسیب دیده ایران در برهه ای از زمان. وقتی حکومت تصمیم گرفت محله‌ای را اختصاص دهد به زنان تن فروش.


تصاویر واقعی از زندگی زنان آسیب دیده در محله شهرنو دوران پهلوی

*سانسور رسانه‌ای پهلوی از دست پخت خودش در قلعه زنان بدکاره

شهرنو یکی از مصادیق بارز شعار زن زندگی آزادی در مسلک پهلوی‌ها است. اوضاع این قلعه که محل رسمی تجمع و زندگی زنان بدکاره بود و توسط پهلوی پدر ساخته شده بود آنقدر فاجعه بار بود که پهلوی اجازه نداد هیچ فیلمی از آن منتشر شود. مستندهایی هم که به هزار زحمت و به صورت پنهانی از زندگی زنان روسپی در قلعه ساخته شد هیچ وقت اجازه اکران پیدا نکرد. چون دم و دستگاه دربار می‌دانست پخش تصاویر واقعی از زندگی زنانی که خودش آنها را به ورطه تن فروشی در شهرنو کشانده چقدر برای دوامش خطرناک است. برای همین هم وقتی ذکریا هاشمی در سال ۱۳۴۷ رمان طوطی را با ادبیات داستانی از زندگی زنان قلعه نوشت و بعد هم فیلمی بر اساس این رمان ساخت، پهلوی هیچ وقت اجازه انتشار این فیلم را نداد.

*در بازدید فرح از نمایشگاه عکس شهرنو چه گذشت؟/ چرا دید شما انقدر سیاهه؟

سانسور رسانه‌ای اوضاع زنان آسیب دیده در شهرنو ادامه داشت. کاوه گلستان در سال‌های ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶ مجموعه گزارش تصویری از زنان تن فروش در محله شهرنو ثبت و ضبط کرد که آن تصاویر هم در داخل ایران اجازه انتشار پیدا نکرد. البته یک بار نمایشگاهی از تصاویر این عکاس در تالار عبید زاکانی دانشگاه تهران برگزار شد که تنها پس از چند روز دستور از بالا رسید و این نمایشگاه را تعطیل کردند. سانسور پهلوی از دسته گل خودش در محله شهرنو ادامه داشت. آنقدر که حتی از نمایش چندقاب عکس از این محله هم می‌ترسیدند. یک بار هم نمایشگاه گروهی از عکاسان در پارک لاله برگزار شده بود و قرار بود فرح پهلوی از نمایشگاه بازدید کند، در غفلت برگزار کننده نمایشگاه، یکی از غرفه‌های خالی را اختصاص می‌دهند به تصاویر کاوه گلستان از زنان تن فروش شهرنو. فرح پهلوی از این غرفه بازدید می‌کند و بعد از تماشای عکس‌های شهرنو به کاوه گلستان می‌گوید: «توی دنیا این همه چیز قشنگ است چرا اینقدر دید شما سیاهه؟» بعداز آن هم سریع دستور می‌رسد که عکس‌ها را جمع کنند. یکی نبود به فرح پهلوی بگوید شهرنو و مصیبت زنان تن فروش در این محله که نسخه خودتان برای زنان آسیب دیده بود!


نمایی از در ورودی قلعه شهرنو در ماه های پس از پیرورزی انقلاب و کنترل قلعه توسط نیروهای کمیته انقلاب اسلامی

*محله بدنامان دوران پهلوی، این روزها چه شکلی است؟

اما حتماً برایتان جالب است بدانید محله شهرنو کجای تهران بوده و این روزها چه وضعیتی دارد و چه شکلی است؟ قلعه شهرنو بعد از انقلاب تخریب شد و چند سال بعد در زمین آن، بوستان بزرگی ساخته شد. بوستان بزرگ رازی در خیابان کارگر جنوبی، در زمان حکومت پهلوی، قلعه شهرنو بود و مرکز تجمع زنان بدکاره و لکه ننگی بر دامن تاریخ ایران که پهلوی پدر آن را راه انداخت، پهلوی پسر هم به آن رونق عجیب و غریبی داد.

*از دله دزد و تن فروش تا بچه دزد و کاباره‌های معروف

اگر تصور می‌کنید قلعه شهرنو فقط محل زندگی زنان بدکاره در خانه‌های فساد بود سخت در اشتباهید. محله شهرنو علاوه بر حضور و تجمع زنان بدکاره، مرکز تجمع قاچاقچیان، معتادان، دله دزدها و بچه دزد ها هم بود و در اطراف آن ده ها کافه، سینما و کاباره قرار داشت. مروری بر کتاب‌هایی که در مورد شهرنو به رشته تحریر درآمده نشان می‌دهد اوضاع این محله بسیار وخیم‌تر از آن چیزی است که در گزارش‌های به جا مانده در رسانه‌های آن زمان وجود دارد. در ادامه، بخش‌هایی از کتاب «با من به شهرنو بیایید» نوشته هدایت الله حکیم الهی را که بخوانید عمق فاجعه در این محله نکبت بار بیشتر دستتان می‌آید و بیشتر خنده‌تان می‌گیرد از ژست‌های این روزهای پهلوی‌ها برای ایران و ایرانی. دکتر هدایت الله حکیم الهی از نخستین پایه گذاران مطالعات اجتماعی در ایران برای نوشتن کتاب با من به شهرنو بیایید مدت‌ها به صورت میدانی به این محله رفت و آمد کرد و دو جلد کتاب او با نام با من به شهرنو بیایید زوایای دیگری از حجم آسیب و تباهی شهرنو زمان پهلوی را نشان می‌دهد.

* عمق فاجعه در محله شهرنو را بخوانید!/ هم پسر بچه دارم هم دختر بچه

(اگر در این فاصله که ما آمده‌ایم تاکنون متجاوز از بیست نفر دلال به ما رجوع کرده‌اند تعجب ننمایید! این‌جا شهر عشق و محبت و فلاکت و نکبت است و دلالان آن البته هرچه بیش‌تر باشد می‌گویند بهتر است! این یکی هم باز دلال است. فکر می‌کند من مشتری هستم. می‌گوید: «هم پسربچه دارم و هم دختر بچه!» این پسر که کنارش ایستاده که دیگر دلال لازم ندارد. خوب دقت نمایید، این مرد با این پسر ده‌ساله چگونه می‌خواهد معامله کند؟! این پسر بدبخت می‌باشد! ولی عجب قیافه گیرایی دارد! اگر این ناکام اجتماع وسیله تحصیل و تربیت داشت، یک نفر نابغه می‌شد. چقد خوب حرف می‌زند! اسمش را می‌گوید ولی از نام فامیلش اظهار بی‌اطلاعی می‌کند و می‌گوید «من فامیل ندارم.» آری او نه تنها فامیل ندارد، بلکه او وطن هم ندارد! او شاه و وزیر و وکیل هم ندارد، او در این مملکت هیچ ندارد!»(بخشی از کتاب با من به شهرنو بیایید نوشته هدایت الله حکیم الهی) به روایت منابع تاریخی در سال‌های ۱۳۴۶ و ۴۷ یک هزار و پانصد زن تن فروش در شهرنو حضور داشتند؛ تعداد این زنان، باید روز به روز بیشتر می‌شد. به این دلیل که زنان تن فروش بعد از چند سال در اوج جوانی تبدیل به زنانی فرسوده و فرتوت می‌شدند و سردسته‌های قلعه که به آنها خانم رییس می‌گفتند برای از رونق نیفتادن کاسبی‌هایشان زنان جدید را جایگزین آن‌ها می‌کردند. اینطور بود که تعداد زنان تن فروش شهرنو در زمان پیروزی انقلاب، براساس آمار اعلامی کمیته انقلاب اسلامی جنوب غرب تهران ۲ هزار و ۴۰۰ زن تن فروش بود که هزار و ۲۰۰ نفر آنها کارت تردد به قلعه را داشتند و بقیه بدون کارت بودند. (آمار، برگرفته از مصاحبه سردار علیقلی فودازی عضو شورای کمیته انقلاب اسلامی جنوب غرب تهران و فرماندهی تخریب شهرنو در سال ۱۳۵۸)


تصویر زنان آسیب دیده که توسط سردسته های قلعه در خانه های فساد نصب شده بود

*راز جسدهای میان دیوار در شهرنو چه بود؟

وقتی از انواع و اقسام تخلفات در محله بدنامان تهران می گوییم دقیقاً از چه می گوییم و می‌نویسیم. چرا می گوییم شعارها و حرف‌های این روزهای پهلوی‌ها توهین به شعور مردم و کشوری است که تاریخ دارند و قدرت تحلیل. خیانتی که پهلوی با راه اندازی محله شهرنو به زنان ایرانی کرد به این راحتی پاک نمی‌شود.

در زمان تخریب قلعه شهرنو راز بسیاری از جنایت‌هایی که در این قلعه رخ داده بود برملا شد. سردار علی قلی فوادزی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی عضوکمیته انقلاب اسلامی جنوب غرب تهران بود و فرمانده تخریب شهرنو، در مصاحبه‌ای با خبرگزاری ایلنا از مشاهده بقایای اجساد در دیوارهای این محله می‌گوید و از رمز و راز این جسدها: «در شهرنو جنایات بسیاری رخ می‌داد. مثلاً مردی که همسر فراری‌اش را در آنجا پیدا می‌کرد وقتی داد بیداد می‌کرد، مردانی که در آنجا فعالیت می‌کردند این مرد را می‌گرفتند و تهدید می‌کردند که یا نادیده بگیر، یا این که کشته می‌شوی. برخی‌ها را که پافشاری می‌کردند و یا مسئله دیگری بین آنها به وجود می‌آمد را به قتل می‌رساندند و در همان جا خاک می‌کردند و یا جسد را در دیوار می‌گذاشتند و یک تیغه کنار تخت آن زن می‌کشیدند تا او هم حساب کار دستش بیاید. ما زمان تخریب تعداد زیادی بقایای انسان پیدا کردیم که اول برای ما مجهول بود اما بعدها با اعترافات و نقل قول‌های برخی از زنان مشخص شد که این بقایای اجساد افرادی است که به قتل رسیده و در آنجا دفن شده‌اند.»

*مصائب بی بند و باری و همجواری لشگر یکم و محله بدنامان

یکی دیگر از مفاسد محله شهرنو همجواری آن با لشگر یکم ارتش شاهنشاهی بود. دیوارهای لشگر یکم تا چند قدمی شهرنو ادامه داشت و این همجواری تبدیل شده بود به مفسده‌ای برای سربازان. جوان‌های پاک و سالمی که از شهرهای مختلف برای گذراندن دوران سربازی به تهران می‌آمدند به علت آزادی و فضای بی بند و باری که در جامعه وجودداشت و به دلیل معاشرت با ساکنان شهرنو جسم و روحشان آسیب می‌دید و به انواع و اقسام بیماری‌های جنسی مبتلا می‌شدند.

تصاویری واقعی از مجموعه گزارش تصویری کاوه گلستان در محله شهرنو

* زنان آسیب دیده را تا آخرعمر بدهکار می‌کردند/ تا قسط وامت تمام نشده اینجایی!

در قلعه بدنامان که خیلی‌ها آن را به محله غم تعبیر کردند زد و بندهای اساسی میان سردسته‌های قلعه وجود داشت. زنان تن فروش بعد از راه یابی به قلعه توسط سردسته‌ها که به آنها خانم رییس می‌گفتند جذب می‌شدند. هر سردسته یک یا چند خانه در اختیار داشت که زنان تن فروش را در آن نگهداری می‌کرد. فضای قلعه هم پر بود از دلالان جنسی که پشت هر فرد تازه واردی به راه می‌افتادند و او را به یکی از خانه‌های فساد راهنمایی می‌کردند تا درصد و سود خودشان را بگیرند! خانم رییس ها هم به زنان تازه واردی که به دلیل فقر و مشکلات اجتماعی با هزار وعده و وعید وارد قلعه می‌شدند و تن به تن فروشی می‌دادند وام‌های سنگینی می‌دادند تا آنها را بدهکار کنند. زنان بدکاره هر چقدر جسم خود را به حراج می‌گذاشتند پولش را به باید به سردسته می‌دادند تا از بدهی‌هایشان کم شود.

*ردیابی زنان ودختران توسط گماشته‌های خانم رییس ها

این طور که از اسناد و کتاب‌های به جا مانده از تاریخ شهرنو بر می‌آید، این منطقه غرق در فساد بوده است. خانوم رییس های «شهر نو» کسانی را برای ردیابی دخترها و زن هایی که از شهرستان می‌آمدند، قرار می‌دادند تا با لطایف الحیلی آن‌ها را به شهرنو جذب کرده مبادا این محله پر از فساد و تباهی از رونق بیفتد.

*زنان بدکاره شهرنو یار کمکی دربار برای کودتا

سردسته‌های این قلعه یا همان خانم رییس ها هم در خدمت دم و دستگاه دربار بودند و دربار از آنها در بزنگاه‌های مختلف استفاده می‌کرد. یکی از این بزنگاه‌ها کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود که باعث شد اسم محله شهرنو بر سر زبان‌ها بیفند. چرا که سردسته‌های محله شهرنو یارکمکی کودتاچیان برای سرنگونی دولت مصدق بودند. کودتاچی‌ها تعدادی از این خانم‌ها را اجیر کردند و از آنها خواسته بودند با شعارهای زنده باد شاه، مرگ بر توده‌ای و.... از جنوب شهر حرکت کنند و به سمت خانه نخست وزیر بروند.

«پری بلنده»، «پری آژدان قزی» و «ملکه اعتضادی» از سردسته‌های معروف شهرنو و صاحبان خانه‌های فحشا بودند که در این کودتا سنگ تمام گذاشتند و با لشگری از خانم‌های بدکاره قلعه به کمک کودتاچیان آمدند تا با سقوط دولت مصدق محمدرضا شاه فراری را به کشور برگردانند.

از اتفاقات ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و کمک زنان محله بدنامان به رژیم برای کودتا عکسی که یادگار مانده که تصویر یکی از همین زنان قواد محله شهرنو است. در حالی که چماق به دست گرفته و نعره می‌کشد. این زنان برای همراهی‌شان از دربار دست خوش هم گرفتند ودستمزدشان زمین‌هایی بود که برای ساخت خانه‌های بیش‌تر در محله صرف شد.

*پاسگاه‌های حق حساب بگیر

آمار جرم وجنایت در محله شهرنو طوری بالا بود که در اطراف این محله دو پاسگاه انتظامی دایر شد. یکی در خیابان جمشید و آن یکی پایین‌تر از میدان قزوین امروزی. اما زهی خیال باطل، چرا که این پاسگاه‌ها خودش باعث تشدید فساد شد. روسای کلانتری و مامورها از فواحش و قوادها و اوباش حق حساب می‌گرفتند تا کاری به کارشان نداشته باشند.

القصه، ماجرای شهرنو، واقعیت‌های تلخش و آنچه بر زنان ایرانی در این قلعه گذشت مثنوی هفتاد من کاغذ است که هر چقدر بیشتر بگوییم روسیاهی پهلوی و ادعاهایشان برای حمایت از زنان ایرانی بیشتر به زغال می‌ماند.

منبع: فارس

منبع: مشرق

کلیدواژه: سفر رئیسی به چین قیمت زن زندگی آزادی پهلوی جسد تن فروشی دوره پهلوی انقلاب اسلامی دولت مصدق کمیته انقلاب اسلامی محمدرضا شاه انقلاب رضاشاه فرح پهلوی شعار زن زندگی آزادی خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت زنان آسیب دیده انقلاب اسلامی زندگی زنان محله شهرنو زنان تن فروش کاوه گلستان زنان بدکاره سردسته ها خانم رییس پهلوی ها رییس ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۵۹۰۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فلسفه نامگذاری ماه‌های شمسی چیست؟

شروع زمان‌سنج هجری خورشیدی روز جمعه «۱ فروردین سال ۱ هجری خورشیدی» (۲۹ شعبان ۱ سال قبل از هجرت) مطابق با ۱۹ مارس ۶۲۲ میلادی قدیم (ژولینی) و ۲۲ مارس ۶۲۲ میلادی جدید (گرگوری) است. البته روز اول سال یک هجری خورشیدی (از ۱ فروردین تا ۲۴ شهریور) ۵ ماه و ۲۴ روز قبل از هجرت پیامبر (کمتر از یک سال) است.

فلسفه نامگذاری ماه‌های شمسی

سال، فصل‌ها، ماه‌ها و روز‌ها

به گزارش بیتوته، این زمان سنج از ۳۶۵ روز در قالب ۱۲ ماه تشکیل شده‌است و طبق زمان سنج جلالی ابتدای آن اعتدال بهاری در نیمکرهٔ شمالی است. با این فرق که مبدأ آن هجری است. طراحان زمان سنج جلالی، گروهی ریاضیدان و اخترشناس بودند که نامدارترین آن‌ها حکیم خیام ریاضیدان و شاعر ایرانی بود.

این‌ها به سفارش ملکشاه سلجوقی و با اصلاح زمان سنج یزدگردی به این زمان سنج جدید دست پیدا کردند. زمان سنج جلالی با حفظ شروع و طول سال با تغییر مبدأ، اسامی و طول ماه‌ها در قالب زمان سنج هجری شمسی برجی درآمده و باز با تغییراتی در طول ماه‌ها ضمن تنوع اسامی آنها، عنوان تقویم هجری شمسی پیدا کرد.

این تقویم بر پایه سال اعتدالی خورشیدی برابر با ۳۶۵٫۲۴۲۱۹۸۷۸ روز است؛ که سال تقویمی آن ۳۶۵ و ۳۶۶روز (کبیسه) می‌باشد.

هر سال دارای ۴ فصل با نام‌های بهار، تابستان، پاییز و زمستان است و هر فصل ۳ ماه دارد و هر ماه تقریباً ۴ هفته و هر هفته ۷ روز با نام‌های شنبه، یکشنبه، دوشنبه، سه‌شنبه، چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه (آدینه) دارد. هر سال با ۱ فروردین و فصل بهار شروع می‌شود.

بلندترین روز سال در ۱ تیر و بلندترین شب سال در شب یلدا (از غروب ۳۰ آذر تا طلوع آفتاب در ۱ دی) اتفاق می‌افتد. طول ماه‌های این زمان سنج در طول تاریخ و در کشور‌های گوناگون فرق داشته است، اما از حدود سال ۱۳۴۸ در ایران و افغانستان طول ماه‌ها یکسان است.

طول ماه‌ها در نیمه اول سال ۳۱ روزه و در نیمه دوم سال ۳۰ روزه است با این تفاوت که ماه پایانی (اسفند) ۲۹ روزه است و فقط در سال‌های کبیسه ۳۰ روز خواهد داشت.

نام ماه‌های دوازده‌گانه پارسی

نام ماه‌های دوازده‌گانه پارسی تماما برگرفته از متون کهن زردشتی است که ریشه در اعتقادات و باور‌های این آیین دارد.

- فروردین نام اولین ماه فصل بهار و روز نوزدهم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان فرورتینام، در پهلوی فرورتین (فرورتن) و در فارسی فروردین گفته شده که به معنای فرورد‌های پاکان و فروهر‌های ایرانیان است. فروردین شکل تغییر یافته واژه فروهر است به معنای نیروی پیشرو. فروردین جمع مؤنث واژه‌ی فرورتی در حالت اضافی است و به معنی فرورد‌های پاکان و فروهر‌های پارسایان است. پس «ین» علامت نسبت نیست.

- اردیبهشت نام دومین ماه سال و روز دوم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا به آن، اَشَه وَهیشتَه و در پهلوی اُرت وَهیشت گویند. مرکب از دو جزء است: اول اَرتَه به معنی درستی و راستی و پاکی و تقدس. دوم وهیشته صفت عالی از وِه به معنی به و خوبست و واژه‌ی مرکب به معنی بهترین راستی است.

در کل به معنی بهترین راستی است و همین طور نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.

- خرداد نام سومین ماه سال و روز ششم در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان هئوروتات، در پهلوی خردات و در فارسی خورداد یا خرداد گفته شده که کلمه‌ای است مرکب از دو بخش: بخش اول هئوروه که صفت است به معنای رسا، همه، درست و کامل. دوم تات که پسوند است برای اسم مونث، پس هئوروتات به معنای کمال و رسایی است. به معنی تندرستی نیز آمده و نیز نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.

- تیر نام چهارمین ماه سال و روز سیزدهم هر ماه زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا تیشریه، در پهلوی تیشتر و در فارسی صورت تغییر یافته آن یعنی تیر گفته شده که یکی از ایزدان است و به ستاره شعرای یمانی گفته می‌شود. فرشته مزبور نگهبان باران است و به کوشش او زمین پاک، از باران بهره مند می‌شود و کشتزار‌ها سیراب می‌شود. تیشتر را در زبان‌های اروپایی سیریوس خوانده اند. هر زمان تیشتر از آسمان سر بزند و بدرخشد مژده ریزش باران می‌دهد. تیر نام ستاره‌ای در آسمان هم هست.

- امرداد نام پنجمین ماه سال و روز هفتم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا امرتات، در پهلوی امرداد و در فارسی امرداد گفته شده که کلمه‌ای است مرکب از سه بخش: اول ا، ادات نفی به معنی نه، دوم مرتا به معنی مردنی و نابود شدنی و سوم تات که پسوند و دال بر مونث است. بنابر این امرداد یعنی بی مرگی و آسیب ندیدنی یا جاودانی. مرداد نام آخرین امشاسپند هم می‌باشد. نام این ماه اشتباه مرداد تلفظ می‌شود که باید امرداد خوانده شود.

- شهریور نام ششمین ماه سال و روز چهارم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا خشتروئیریه، در پهلوی شتریور و در فارسی شهریور می‌دانند. کلمه‌ای است مرکب از دو بخش: خشتر که در اوستا و پارسی باستان و سانسکریت به معنی کشور و پادشاهی است و بخش دوم صفت است از ور به معنی برتری دادن و ئیریه یعنی منتخب و آرزو شده و در کل یعنی کشور منتخب یا پادشاهی برگزیده.

این ترکیب بار‌ها در اوستا به معنی بهشت یا کشور آسمانی اهورامزدا آمده است. شهریور به معنی بهترین شهریاری یا مدینه فاضله، فرشته‌ای موکل بر آتش و موکل بر همه فلزات و تدبیر امور و مصالح و همین طور نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند هم آمده است.

- مهر (پیوستن با مهربانی). نگهبانی ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه را به عهده ایزد مهر است. در اسطوره‌های ایرانی گرما و نور خورشید را ایزد مهر می‌دانستند. در سانسکریت میترا، در اوستا و پارسی میثر، و در پهلوی میتر، و در فارسی مهر گفته می‌شود، که از ریشه سانسکریت آمده به معنی پیوستن. مهر به معنای محبت ومهربانی هم آمده است.

- آبان نام ماه هشتم از سال خورشیدی و نام روز دهم از هر ماه است. آبان (آب‌ها (در اوستا آپ در پارسی باستان آپی و در فارسی آب گفته می‌شود. در اوستا بار‌ها آپ به معنی فرشته نگهبان آب استفاده شده و همه جا به صورت جمع آمده است. کلا جلوه‌های طبیعی سودمند نزد ایرانیان خیلی ارجمند است پس بعضی روز‌های ماه به نام مظاهر طبیعی نهاده شده است. در این ماه از سال به طور معمول باران می‌بارد. آبان، در زمان سنج باستانی شروع زمستان بزرگ بوده است.

- آذر نام ماه نهم از سال خورشیدی و نام روز نهم از هر ماه است. آذر (آتش (در اوستا آتر و آثر، در پارسی باستان و پهلوی آتر و در فارسی آذر می‌گویند. آذر فرشته نگهبان آتش و یکی از بزرگترین ایزدان است. آریائیان (هندوان و ایزدان) بیش از دیگر اقوام به عنصر آتش اهمیت می‌دادند. آفتاب در این ماه در برج قوس یا کماندار قرار می‌گیرد. سرما در این ماه به اندازه‌ای است که باید آتش روشن کرد.

- دی نام دهم از سال خورشیدی است. در بین سی روز ماه، روز‌های هشتم، پانزده و بیست و سوم هم به دی (آفریدگار، دثوش) موسوم است. برای این که این سه روز با هم اشتباه نشوند نام هر یک را به نام روز بعد می‌پیوندند، یعنی هشتمین روز ماه را دی به آذر، نام روز پانزدهم، دی به مهر و نام بیست و سومین روز هر ماه دی به دین بود. دی (دادار، دانای آفریننده) در اوستا داثوش یا داد‌ها به معنی آفریننده، دادار و آفریدگار است و بیشتر صفت اهورامزدا است و آن از مصدر دا به معنی دادن و آفریدن است. در خود اوستا صفت دثوش (=دی) برای تعیین دهمین ماه استفاده شده است. دی نام ملکی است که تدبیر امور و مصالح روز و ماه دی به او تعلق دارد.

- بهمن نام یازدهم از سال خورشیدی و نام روز دوم از هر ماه است. بهمن (منش نیک (در اوستا وهومنه، در پهلوی وهومن، در فارسی وهمن یا بهمن گفته شده که کلمه‌ای است مرکب از دو بخش: وهو به معنی خوب و نیک و‌مند از ریشه من به معنی منش است؛ بنابراین یعنی بهمنش، نیک اندیش و نیک نهاد. بهمن نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند هم هست.

- اسفند نام دوازدهم از سال خورشیدی و نام روز پنجم از هر ماه است. اسفند (آرامش افزاینده، پارسایی مقدس (دراوستا اسپنتا آرمیتی، در پهلوی اسپندر، در فارسی سپندار مذ، سفندارمذ، اسفندارمذ و گاه به اختصار سپندار و اسفند گفته شده است. اسفند یا سپنتا آرمیتی، آرامشی است که از عشق و ایمان سرچشمه می‌گیرد. در ادبیات اوستایی این جلوه اهورایی به صورت مادینه (مونث) به کار برده شده است.

پس در اسطوره‌های ایرانی این امشاسپند نگهبان زن و زمین محسوب می‌شده است. در بندهشن آمده که زن نیک مانند زمین نیک سختی‌ها را می‌گوارد و بر شیرین می‌دهد. از این روی جشن اسپندگان (۲۹ بهمن ماه امروزی) مخصوص زنان بوده است. در این روز مرد‌ها با دادن هدیه به زنان از ایشان قدردانی می‌کرده‌اند. اسفند به معنای فروتنی هم هست و نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.

دیگر خبرها

  • ببینید | خاطره بازی از دوران مدرسه با اسطوره‌های وزنه‌برداری؛ فرار از روی دیوار و انضباط ۱۳
  • کشف و ضبط ۱ کیلوگرم مواد مخدر صنعتی و سنتی در خرم‌آباد/ ۴ نفر دستگیر شدند
  • مادر شاه چگونه رحیم علی خرم را به ثروت افسانه‌ای رساند؟
  • چالش تازه طلا فروشان با ثبت اطلاعات
  • قلعه تاریخی روستای تاج آباد کهنه در آستانه تخریب + تصاویر
  • فلسفه نامگذاری ماه‌های شمسی چیست؟
  • (ویدیو) نجات زنی گرفتار میان دیوار بعد از چهار روز
  • مسائل مرزی میان دو کشور ایران و ترکیه بررسی شد
  • بررسی مسائل مرزی میان دو کشور ایران و ترکیه در مرز‌های شمال استان آذربایجان غربی 
  • فلسفه نام‌گذاری ماه‌های شمسی چیست؟